محل تبلیغات شما

امشب هم از اون شبهاست که با توجه به اینکه شدیدا خسته ام و در ۴۸ ساعت گذشته  فقط ۴ ساعت خوابیدم  اما حسابی ذهنم مشغوله  که کجای کار من ایراد داره! 

بعد از آزمون و مریضی و بدبختی های که توی ۴ سال گذشته بابت اینکه آزمون لعنتی قبول بشم و نشدم  نشستم با خودم فکر کردم  بیام یه کاری راه بندازم  برم سرکار  خودم بهد کلی از شهرستان به مرکز استان رفتن و کلی خرج و بدبختی که کشیدیم با دوستم  یه وسیله برای کار پیدا کردیم  البته ناگفته نماند چقدر صبح ها تا ظهر دنبال وام بودیم چقدر دوندگی کردیم چقدر خون دل خوردیم چقد نا امید شدم چقدر سختی کشیدیم تا تونسیم یه وسیله بخریم و دوتای کار کنیم  یه لقمه نون دربیارم  آخرش با وام و کمک همسرم تونستیم بخرریم چقدر خوشحال بودم منه که هیچ وقت حال راه رفتن نداشتم شوق کار کردنم شون اینکه دور دستگاه بودنم خیلی زیاد بود فقط دوس داش دورش باشم راهش بندازم کار کنم واسه خودم اما از روز اول انگار ورق برگشت  رفیقم کم کار شد و بیخیال  خیلی کم میومد پای دستگاه انگاری داره توی ذوقم میخوره اما با خودم میگفتم اشکال نداره فقط راه بیوفته کار کردن با دستگاه یاد بگیرم بزار دبر تر بشه مشکلی نیست اما ایراد کار من کجاست اینقدر به مشکل میخورم  حالا رفیقم میخواد ازدواج کنه دختری که پیدا کرده پولداره شرایط کار هم برای رفیقم ایجاد میکنه  حالا رفیقم باید به شرط  پیش از ازدواج  عمل کنه تا بتونه  ازدواج کنه رفیقم باید بره خونه زندگیش جمع کنه بره مرکز استان  اخه مرکز استان هم نمیتونیم کار کنیم نمی تونیم عرض اندام کنیم مرکز استان خودش ۷۰ تا دستگاه دااره نمیشه اونجا کار کرد اتفاقا علی آقا  که دستگاه برامون خرید گفتم بیایم مرکز استان کار کنیم گفت شما نمیتونید اینجا کار کنید اینجا کسی کار میکنه که وسیله هاش جور باشه  بعد اینجا دست زیاده کار گیرتون نمیاد   هنوز دو هفته نیست دستگاه خریدیم برامون شده کاسه چه کنم چه کنم  باید چه کنم کجا برم  چیکار کنم دیگه آخه ایراد کار من کجاست درس میخونم مریض میشم کار راه میندازم شکست میخوره  کار گبرم نمیاد هزار بدبختی دارم اخه واقعا چیکار کنم  منم دیگه اسم خدا هم نمیارم دیگه گله ندارم دیگه صداتم نمیکنم دیگه هیچی هم ازت نمیخوام  چون فراموش شده هستم  

اینارم نوشتم واسه روزی که رفیقی بهم نارو زد هیچ وقت فراموش نکنم توی خاطرم بمونه اسمشون هم نیارم الکی که نیست عهد ببندی و قول بدی و بهد خیلی راحت بزاری بری  اینجوری نمیسه روی عهد و تعهد تو من ده تا تعهد دادم به خانوادم به بانک از همه مهمتر همسرم که با هزار شوق حاصل دست رنج ۱۸ ماه  سختی کشیدنش گذاشت کف دست من 

یادت باشه یه آغازی و شروعی  باهم تعد کردیم اگه بخواد به شکست سرانجام بشه من شکست میخورم و تلخ ترین شکست و متحمل میشم   و باعث میشه جوانیم اتلاف بشه  باعث میشه عزت نفسم از بین بره باعث میشه اعتماد به من از سوی خانواده و همسرم ازم سلب بشه  باعث میشه محتاط بشم  و شروع دوباره کارم اینبار بدتر از گذشته بشه باعث میشه خودم هزار هزار مشکلات فکر برام پیش بیاد 

این دو روز کار کردن برام لحظه هاش شیرین بود چون احساس میکردم مفید هستم دارم کار میکنم  پیشرفت میکنم  داره دستم پر میشه دارم برای زندگیم تلاش میکنم  اما تو امروز ساعت ۳ رفتی  ساعت ۷ امدی با بدترین خبر برای من با تصمیمی که زندگی من را به صفر و باید به زبر صفر تشریف ببرم  و این بار دو ماه تلاشم  کاملا از بین بره و هیچ سودی  برای من حاصل نشه و فقط فکر کنم ایراد کار من کجاست 

کجای کارم ایراد داره

حال این روزهای من با غزل شهریار

امروز ۳۰ دی ۹۷ اعلام نتایج

کار ,دستگاه ,میشه ,هم ,چقدر ,ایراد ,باعث میشه ,مرکز استان ,کار من ,ایراد کار ,بین بره

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Magical Mind